(بهگونهای که باعث ایجاد یا نشان دادن احساسات شدید شود) بهطور احساساتی، بهطور احساسی، بهطور عاطفی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She sang emotively.
بهطور احساسی آواز میخواند.
The coach spoke emotively of the dilemma facing the team.
این مربی بهطور احساسی دربارهی تنگنای پیش روی تیم صحبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emotively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emotively