هیجان به خرج دادن، هیجان نشان دادن، اظهار احساسات کردن (بهویژه در بازیگری)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The actor's ability to emote on stage captivated the audience.
توانایی این بازیگر در اظهار احساسات بر روی صحنه، تماشاگران را مجذوب خود کرد.
She couldn't help but emote with joy when she received the good news.
وقتی خبر خوش را گرفت، نمیتوانست جلوی هیجان نشان دادنش را بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emote» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emote