با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Overwrought

ˌoʊvəˈrɒːt ˌəʊvəˈrɔːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
پر‌کار، کار برده، تهیه شده از روی مهارت، عصبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overwrought

  1. adjective exhausted and excited
    Synonyms: affected, agitated, all shook up, beside oneself, crazy, distracted, emotional, excitable, fired-up, flipped out, frantic, freaked-out, high, hot-and-bothered, hot under collar, hyper, in a state, keyed-up, nervous, neurotic, on edge, overexcited, overstrung, overworked, spent, steamed up, stirred, strung-out, tense, tired, uneasy, unstrung, uptight, weary, wired, worked-up, worn, wound-up
    Antonyms: calm, collected, cool, rested, unruffled

ارجاع به لغت overwrought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overwrought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overwrought

لغات نزدیک overwrought

پیشنهاد بهبود معانی