صفت تفضیلی:
tirederصفت عالی:
tiredestخسته، کوفته، ازپاافتاده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی متوسط
By the end of the hike, we were completely tired.
تا پایان پیادهروی، ما کاملاً از پا افتاده بودیم.
He looked tired and in need of some rest.
او خسته به نظر میرسید و نیاز به کمی استراحت داشت.
کهنه، تکراری، نخنما، کلیشهای، پیشپاافتاده، دمدستی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The movie was full of tired old clichés.
فیلم پر از کلیشههای نخنما بود.
He keeps telling the same tired jokes.
او همان شوخیهای تکراری را مدام تعریف میکند.
1- خسته کردن 2- (عامیانه) آزردن، رنج دادن
1- خسته کردن 2- (عامیانه) آزردن، رنج دادن
کلمهی «tired» در زبان فارسی به «خسته» ترجمه میشود.
خستگی حالتی است که پس از انجام فعالیتهای جسمی یا ذهنی ایجاد میشود و نشاندهندهی کاهش انرژی و توان فرد برای ادامهی کار است. این حس معمولاً با نیاز به استراحت، خواب یا کاهش فعالیت همراه است. خستگی میتواند نتیجهی فعالیت بیشازحد، کمبود خواب، استرس، بیماری یا مشکلات روانی باشد و از جمله واکنشهای طبیعی بدن به فشارهای مختلف زندگی به شمار میآید.
از نظر فیزیولوژیکی، خستگی نشانهای است که بدن از طریق آن هشدار میدهد برای بازیابی انرژی و بهبود عملکرد به زمان نیاز دارد. هنگامی که فرد خسته میشود، عملکرد عضلات کاهش یافته، تمرکز ذهنی کم میشود و ممکن است واکنشهای فرد کند یا ضعیف شود. این حالت در بسیاری از مواقع عامل کاهش بهرهوری و افزایش خطر حوادث بهویژه در محیطهای کاری و رانندگی است.
خستگی ذهنی یا روانی نیز یکی از ابعاد مهم این پدیده است که معمولاً ناشی از فشارهای روانی، استرس، نگرانیهای مداوم یا انجام کارهای فکری طولانی مدت است. این نوع خستگی ممکن است باعث کاهش انگیزه، ناتوانی در تمرکز، کاهش خلاقیت و حتی بروز احساس افسردگی شود. مدیریت خستگی روانی نیازمند مراقبت از سلامت روان، ایجاد تعادل میان کار و استراحت و گاهی دریافت حمایتهای تخصصی است.
در زبان روزمره و مکالمات غیررسمی، «tired» علاوه بر توصیف خستگی جسمی یا ذهنی، گاهی به معنی «دلزده» یا «کسل» بودن نیز بهکار میرود. برای مثال، فردی ممکن است بگوید: «I’m tired of this situation» (از این وضعیت خسته شدهام)، که نشاندهندهی نارضایتی و کسالت از شرایط موجود است. این کاربرد استعاری نشان میدهد که واژهی «tired» میتواند بار معنایی گستردهتری داشته باشد و به احساسات روانی و عاطفی نیز اشاره کند.
خستگی به عنوان یک پیام طبیعی بدن، نقش مهمی در حفظ سلامت انسان ایفا میکند. نادیده گرفتن این پیام و ادامهی فعالیت بدون استراحت کافی میتواند به مشکلات جدی جسمی و روانی منجر شود. بنابراین، توجه به علائم خستگی و اتخاذ تدابیر مناسب برای بازسازی انرژی، از جمله خواب کافی، تغذیه مناسب و فعالیتهای آرامبخش، اهمیت ویژهای دارد.
وجه وصفی حال tired در زبان انگلیسی tiring است.
سومشخص مفرد tired در زبان انگلیسی tires است.
صفت تفضیلی tired در زبان انگلیسی tireder است.
صفت عالی tired در زبان انگلیسی tiredest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tired» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tired