خسته، کلافه (بعد از فعل میآید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After months of delays, I'm really fed up with this project.
بعد از چندین ماه تأخیر، واقعاً از این پروژه خسته شدم.
He's fed up with the weather; it’s been raining for weeks!
از این آبوهوا کلافه شده. هفتههاست که بارون میباره!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fed up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fed-up