سومشخص مفرد:
discontentsوجه وصفی حال:
discontentingناراضی ،ناخوشنود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I am very discontented with my job.
من از شغل خود بسیار ناخشنود هستم.
One of the discontented workers set the factory on fire.
یکی از کارگران ناراضی کارخانه را آتش زد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «discontented» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/discontented