آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Patient

    ˈpeɪʃnt ˈpeɪʃnt

    شکل جمع:

    patients

    صفت تفضیلی:

    more patient

    صفت عالی:

    most patient

    معنی patient | جمله با patient

    adjective B1

    شکیبا، بردبار، صبور

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    A lover must be patient and kind.

    عاشق باید بردبار و مهربان باشد.

    Be patient, your turn will come too.

    شکیبا باش نوبت تو هم خواهد رسید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The patient man listened to their insults and prayed.

    مرد صبور به توهین‌های آنان گوش داد و دعا کرد.

    to be patient

    صبور بودن، شکیبیدن

    patient negotiations

    مذاکرات صبورانه

    a patient face

    سیمای شکیبا

    adjective

    پرپشتکار، پر استقامت، ساعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The craftsman worked with patient effort.

    صنعتگر با کوشش و پشتکار کار می‌کرد.

    a patient worker

    یک کارگر پشتکاردار

    noun countable

    بیمار، مریض

    This hospital has 500 patients.

    این بیمارستان پانصد مریض دارد.

    One of Mehri's patients brought her a bottle of rose water.

    یکی از بیماران مهری برایش یک شیشه گلاب آورد.

    noun countable

    شکیبا، صبور

    If you're patient, I'll turn sour grapes into "halva."

    گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد patient

    1. adjective capable, willing to endure
      Synonyms:
      tolerant understanding forgiving accommodating easy-going willing to endure uncomplaining mild gentle quiet calm composed serene tranquil resigned philosophical philosophic stoical persevering persistent unruffled imperturbable self-possessed submissive mild-tempered even-tempered long-suffering meek untiring indulgent lenient forbearing enduring
      Antonyms:
      impatient intolerant unwilling agitated frustrated
    1. noun person being treated for medical
      Synonyms:
      sick person sufferer invalid convalescent victim outpatient inmate subject shut-in problem case emergency
      Antonyms:
      doctor

    Collocations

    patient of

    1- پرطاقت، پایدار، پراستقامت، تاب‌آور 2- معنی‌دار، دارای معنی به‌خصوص

    لغات هم‌خانواده patient

    noun
    patience, patient
    adjective
    patient
    adverb
    patiently

    سوال‌های رایج patient

    شکل جمع patient چی میشه؟

    شکل جمع patient در زبان انگلیسی patients است.

    صفت تفضیلی patient چی میشه؟

    صفت تفضیلی patient در زبان انگلیسی more patient است.

    صفت عالی patient چی میشه؟

    صفت عالی patient در زبان انگلیسی most patient است.

    ارجاع به لغت patient

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «patient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/patient

    لغات نزدیک patient

    • - pathway
    • - patience
    • - patient
    • - patient of
    • - patiently
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.