فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sufferer

ˈsʌfərər ˈsʌfrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C2
    رنجبر، رنجکش، مبتلا، دردمند، آسیب‌دیده، دردکشیده، رنج‌کشیده، متحمل، زحمتکش
    • - The support group provides a safe space for sufferers of anxiety to share their experiences.
    • - گروه حمایتی فضایی امن را برای مبتلایان به اضطراب فراهم می‌کند تا تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند.
    • - The cancer sufferer bravely fought the disease.
    • - فرد مبتلا به سرطان شجاعانه با بیماری جنگید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sufferer

  1. noun One who suffers for the sake of principle
    Synonyms: martyr, patient, the sick, injured person
  2. noun A person suffering from an illness
    Synonyms: sick person, diseased person

لغات هم‌خانواده sufferer

ارجاع به لغت sufferer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sufferer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sufferer

لغات نزدیک sufferer

پیشنهاد بهبود معانی