فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sufferer

ˈsʌfərər ˈsʌfrə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

رنجبر، رنجکش، مبتلا، دردمند، آسیب‌دیده، دردکشیده، رنج‌کشیده، متحمل، زحمتکش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The support group provides a safe space for sufferers of anxiety to share their experiences.

گروه حمایتی فضایی امن را برای مبتلایان به اضطراب فراهم می‌کند تا تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند.

The cancer sufferer bravely fought the disease.

فرد مبتلا به سرطان شجاعانه با بیماری جنگید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sufferer

  1. noun one who suffers for the sake of principle
    Synonyms:
    martyr patient injured person the sick
  1. noun a person suffering from an illness
    Synonyms:
    sick person diseased person

لغات هم‌خانواده sufferer

ارجاع به لغت sufferer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sufferer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sufferer

لغات نزدیک sufferer

پیشنهاد بهبود معانی