شکل جمع:
martyrsشهید، فدایی، شهید راه خدا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Anyone who dies for his faith and ideas is considered a martyr.
هرکسی که بهدلیل ایمان و عقیدهی خود کشته شود، شهید محسوب میشود.
the martyrs of Islam
شهدای اسلام
She cleans our shoes every night because she enjoys being a martyr.
او هرشب کفشهای ما را تمیز میکند، چون دوست دارد خود را مظلوم جلوه دهد.
to make a martyr of oneself
به خود ستم روا داشتن
She is a martyr to her rheumatism.
او از رماتیسم رنج میبرد.
to be martyred
شهید شدن
They martyred him for his beliefs.
او را بهدلیل عقایدش شهید کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «martyr» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/martyr