فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Persecute

ˈpɜrːsɪkjuːt ˈpɜːsɪkjuːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    persecuted
  • شکل سوم:

    persecuted
  • سوم‌شخص مفرد:

    persecutes
  • وجه وصفی حال:

    persecuting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
آزار کردن، جفا کردن، دائماً مزاحم شدن و اذیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They persecuted religious minorities.
- آن‌ها اقلیت‌های مذهبی را مورد ظلم و جور قرار می‌دادند.
- Mosquitoes persecuted us.
- پشه‌ها ما را به ستوه آوردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد persecute

  1. verb wrong, torment
    Synonyms:
    annoy bother worry harass vex tease ill-treat mistreat afflict torture oppress plague pester hound hunt badger aggrieve injure molest beat torment crucify distress outrage victimise dog pick on drive up the wall be on one's case tyrannize martyr expel exile dragoon bait hector
    Antonyms:
    comfort soothe console reward

ارجاع به لغت persecute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «persecute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/persecute

لغات نزدیک persecute

پیشنهاد بهبود معانی