گذشتهی ساده:
oppressedشکل سوم:
oppressedسومشخص مفرد:
oppressesوجه وصفی حال:
oppressingذلیل کردن، ستم کردن بر، کوفتن، تعدی کردن، در مضیقه قرار دادن، پریشان کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was oppressed by the thought of another failure.
فکر یک ناکامی دیگر او را رنج میداد.
the oppressing heat of August
گرمای طاقتفرسای ماه اوت
Women are oppressed in most societies.
در اکثر جوامع به زنها ستم میشود.
The government was oppressing the people.
دولت به مردم ستم میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oppress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oppress