گذشتهی ساده:
torturedشکل سوم:
torturedسومشخص مفرد:
torturesوجه وصفی حال:
torturingشکل جمع:
torturesشکنجه، عذاب، زجر، عذاب دادن، زجر دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
according to the declaration of Human Rights, "no one shall be subjected to torture"
طبق اعلامیهی حقوق بشر «هیچکس نباید مورد شکنجه قرار بگیرد.»
instruments of torture
وسایل شکنجه
the torture of political prisoners
شکنجهی زندانیان سیاسی
Sitting in that class and listening to his words was a great torture for me.
نشستن در آن کلاس و گوش دادن به حرفهای او برایم عذاب بزرگی بود.
He was tortured into confessing.
با شکنجه او را وادار به اقرار کردند.
They torture prisoners.
آنها زندانیان را شکنجه میدهند.
He was tortured by guilt.
احساس گناه او را زجر میداد.
the tortured style of his poetry
سبک تحریفشدهی شعر او
زیر شکنجه مردن
1- با شکنجه کشتن 2- (مجازی) سخت رنج دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «torture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/torture