با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Agonize

ˈæɡənaɪz ˈæɡənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    agonized
  • شکل سوم:

    agonized
  • سوم شخص مفرد:

    agonizes
  • وجه وصفی حال:

    agonizing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive adverb
    عذاب دادن، تحریف کردن، به خود پیچیدن، تقلا کردن
    • - the prisoner's agonized moans
    • - ناله‌های حاکی از درد و رنج زندانی
    • - He agonized for hours whether or not to give the bad news to his mother.
    • - ساعت‌ها در تب و تاب بود که آیا خبر بد را به مادرش بگوید یا نه.
    • - an agonizing feeling of shame and guilt
    • - احساس زجرآور شرم و گناه
    • - The decision to sell the ancestral home was an agonizing one.
    • - تصمیم به فروش خانه‌ی آبا و اجدادی جان‌گداز بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد agonize

  1. verb suffer or cause another to suffer
    Synonyms: afflict, bleed, carry on, crucify, distress, disturb, eat heart out, excruciate, harrow, hurt, labor, lament, martyr, pain, rack, sing the blues, squirm, stew over, strain, strive, struggle, take it badly, torment, torture, try, wince, worry, writhe
    Antonyms: not worry

ارجاع به لغت agonize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agonize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/agonize

لغات نزدیک agonize

پیشنهاد بهبود معانی