گذشتهی ساده:
agonizedشکل سوم:
agonizedسومشخص مفرد:
agonizesوجه وصفی حال:
agonizingکلنجار رفتن، دودل بودن، فکر کردن، سبکسنگین کردن (بهمدت زیاد)
He agonized for hours whether or not to give the bad news to his mother.
ساعتها کلنجار میرفت که آیا خبر بد را به مادرش بگوید یا نه.
They agonized over every detail of the contract before signing.
آنها پیشاز امضا، برای هر جزئی از قرارداد کلی سبکسنگین کردند.
رنج کشیدن، عذاب کشیدن، زجر دادن، درد کشیدن، شکنجه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His wounded leg agonized him throughout the night.
پای زخمیاش تمام شب او را در رنج و درد نگه داشت.
She agonized over the love she could never have.
او بهخاطر عشقی نمیتوانست داشته باشد، زجر کشید.
The decision to sell the ancestral home was an agonizing one.
تصمیم به فروش خانهی آبا و اجدادی جانگداز بود.
the prisoner's agonized moans
نالههای حاکی از درد و رنج زندانی
an agonizing feeling of shame and guilt
احساس زجرآور شرم و گناه
گذشتهی ساده agonize در زبان انگلیسی agonized است.
شکل سوم agonize در زبان انگلیسی agonized است.
وجه وصفی حال agonize در زبان انگلیسی agonizing است.
سومشخص مفرد agonize در زبان انگلیسی agonizes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «agonize» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agonize