پیچوتاب خوردن، لولیدن، حرکت ماروار، ناراحتی نشان دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was squirming in pain.
از درد به خود میپیچید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «squirm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/squirm