امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flounder

ˈflaʊndər ˈflaʊndə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    floundered
  • شکل سوم:

    floundered
  • سوم‌شخص مفرد:

    flounders
  • وجه وصفی حال:

    floundering
  • شکل جمع:

    flounders

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع flounder به‌ جای flounders استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
جانورشناسی سفره‌ماهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- It was difficult to fillet the flounder because of its flat shape.
- فیله کردن سفره‌ماهی به خاطر شکل پهنش سخت بود.
- The flounder's eyes are both on one side of its head.
- چشم‌های سفره‌ماهی در دو طرف سرش قرار دارند.
verb - intransitive
در گل تقلا کردن، بال‌بال زدن، دست‌وپا زدن
- I saw a deer floundering in the swamp.
- آهویی را دیدم که در باتلاق دست‌وپا می‌زد.
- to flounder in the competitive market
- دست‌وپا زدن در بازار رقابتی
verb - intransitive
بیهوده یا ناشیانه عمل کردن، درست عمل نکردن، نابه‌سامان بودن
- The country's economy is still floundering.
- اقتصاد کشور هنوز دچار نابه‌سامانی است.
- The new employee seemed to flounder during their first week on the job.
- به نظر می‌رسید کارمند جدید در هفته‌ی اول کاری‌اش ناشیانه عمل می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flounder

  1. verb struggle; be in the dark
    Synonyms: blunder, bobble, cast about, come apart at the seams, drop the ball, fall down, flop, flummox, foul up, fumble, go at backwards, go to pieces, grope, labor, lurch, make a mess of, miss one’s cue, muddle, plunge, pratfall, screw up, slip up, snafu, strive, stub one’s toe, stumble, thrash, toil, toss, travail, trip up, tumble, wallow, work at
    Antonyms: do well, succeed

سوال‌های رایج flounder

معنی flounder به فارسی چی میشه؟

سفره‌ماهی، که در زبان انگلیسی به آن "flounder" گفته می‌شود، یک نوع ماهی است که به دلیل شکل خاص و عادت‌های زندگی‌اش، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این ماهی به خانواده سفره‌ماهی‌ها تعلق دارد و عمدتاً در آب‌های ساحلی و دریاهای کم عمق یافت می‌شود. در ادامه به بررسی معانی، ویژگی‌ها، و نکات جالب درباره این ماهی می‌پردازیم.

معانی واژه "Flounder":

1. سفره‌ماهی: این اولین و اصلی‌ترین معنی واژه "flounder" است. سفره‌ماهی‌ها به خاطر بدنه‌ی پهن و تخت خود شناخته می‌شوند و معمولاً در بستر دریا زندگی می‌کنند.

2. دشواری در حرکت: واژه "flounder" همچنین به معنای دست و پا زدن یا تلاش کردن در وضعیتی دشوار است. به عنوان مثال، وقتی فردی در یک موقعیت مشکل‌ساز قرار می‌گیرد و نمی‌داند چه باید بکند، ممکن است بگوییم او "floundering" است. این معنی استعاری از رفتار ماهی در هنگام تلاش برای فرار از شکارچیان یا شرایط ناگوار الهام گرفته شده است.

ویژگی‌های سفره‌ماهی:

- شکل بدنی: سفره‌ماهی‌ها دارای بدنی کاملاً تخت و بیضی شکل هستند که این ویژگی به آن‌ها کمک می‌کند تا به راحتی در بستر دریا پنهان شوند. رنگ آن‌ها معمولاً با محیط زیستشان تطابق دارد و به این ترتیب از شکارچیان در امان می‌مانند.

- چشم‌ها: یکی از ویژگی‌های جالب سفره‌ماهی‌ها این است که چشم‌های آن‌ها در یک سمت بدن قرار دارد. این ویژگی خاص باعث می‌شود که آن‌ها در هنگام خواب یا استراحت به راحتی در بستر دریا مخفی شوند.

- زیستگاه: این ماهی‌ها عمدتاً در آب‌های شیرین و شور زندگی می‌کنند و در مناطق ساحلی، بندرها و دریاچه‌ها یافت می‌شوند. آن‌ها معمولاً در عمق کم و در مناطقی با بستر نرم و گل‌آلود زندگی می‌کنند.

نکات جالب:

- تغذیه: سفره‌ماهی‌ها به عنوان شکارچیان ماهر، عمدتاً از ماهی‌ها و بی‌مهرگان تغذیه می‌کنند. آن‌ها به طرز ماهرانه‌ای خود را در بستر دریا پنهان می‌کنند و سپس به سرعت به سمت طعمه حمله می‌کنند.

- تغییر رنگ: برخی از انواع سفره‌ماهی‌ها می‌توانند رنگ پوست خود را تغییر دهند تا با محیط اطرافشان هماهنگ شوند. این ویژگی به آن‌ها کمک می‌کند تا از چشم شکارچیان پنهان بمانند.

- نقش در اکوسیستم: سفره‌ماهی‌ها نقش مهمی در اکوسیستم‌های آبی ایفا می‌کنند. آن‌ها به کنترل جمعیت بی‌مهرگان و ماهی‌ها کمک می‌کنند و در زنجیره غذایی به عنوان شکارچی و طعمه عمل می‌کنند.

ارجاع به لغت flounder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flounder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flounder

لغات نزدیک flounder

پیشنهاد بهبود معانی