گذشتهی ساده:
wallowedشکل سوم:
wallowedسومشخص مفرد:
wallowsوجه وصفی حال:
wallowingغلتیدن، در گل و لای غوطه خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I filmed the hippos that were wallowing in the mud.
از اسبهای آبی که در گلولای غوطهور بودند، فیلم گرفتم.
Pigs like to wallow in their own excrement.
خوکها دوست دارند که در کثافت خود غلت بزنند.
Our boat was wallowing in the waves.
قایق ما در میان امواج به چپ و راست خم میشد.
She wallows in self-pity.
او بیشازحد دلش برای خودش میسوزد.
a family that wallows in wealth
خانوادهای که در ثروت غرق است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wallow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wallow