امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bask

bæsk bɑːsk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    basked
  • شکل سوم:

    basked
  • سوم‌شخص مفرد:

    basks
  • وجه وصفی حال:

    basking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
آفتاب خوردن، با گرمای ملایم گرم کردن، حمام آفتاب گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- All day he basked in the sun.
- تمام روز حمام آفتاب گرفت.
- to bask in someone's favor
- از توجه کسی بهره‌مند شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bask

  1. verb lie in sunlight
    Synonyms:
    laze loll lounge relax sun sunbathe swim in toast oneself warm oneself
    Antonyms:
    cover hide
  1. verb lie in glory
    Synonyms:
    delight in derive pleasure enjoy indulge luxuriate relish revel rollick savor take comfort take pleasure wallow welter

ارجاع به لغت bask

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bask» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bask

لغات نزدیک bask

پیشنهاد بهبود معانی