پربرکت شدن، حاصلخیز شدن، پرپشت شدن، فراوان شدن، وفور یافتن، شکوه یافتن، آبوتاب زیاد دادن، در تجمل زیستن، خوشگذران
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The city luxuriated into a huge commercial center.
شهر به صورت یک مرکز بزرگ بازرگانی شکوفا شد.
When at home, she luxuriated in the love and care which her parents bestowed upon her.
در خانه که بود از محبت و توجهی که والدینش نسبت به او ابراز میداشتند، بهره میبرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «luxuriate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/luxuriate