پیشرفت کردن، رونق یافتن، کامیاب شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The country's economy is thriving.
اقتصاد کشور درحال شکوفایی است.
His business is thriving.
کاسبی او گرفته است.
Goats thrive in mountainous areas.
بز در جاهای کوهستانی خوب پرورش مییابد.
گذشتهی ساده thrive در زبان انگلیسی throve است.
شکل سوم thrive در زبان انگلیسی thriven است.
وجه وصفی حال thrive در زبان انگلیسی thriving است.
سومشخص مفرد thrive در زبان انگلیسی thrives است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrive