امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flourish

ˈflɜːrɪʃ ˈflʌrɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flourished
  • شکل سوم:

    flourished
  • سوم‌شخص مفرد:

    flourishes
  • وجه وصفی حال:

    flourishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive C2
تزئینات نگارشی، جلوه، رشد کردن، نشو‌ونما کردن، پیشرفت کردن، زینت‌کاری کردن، شکفتن، برومند شدن، آباد شدن، گل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The two brothers' business flourished and they both became rich.
- کاسبی آن دو برادر رونق گرفت و هردو پولدار شدند.
- The country's foreign trade was flourishing.
- بازرگانی برون‌مرزی کشور شکوفا بود.
- Under Shah Abbas, the arts flourished.
- در زمان شاه‌عباس هنر شکوفا شد.
- The baroque style flourished in the seventeenth century.
- سبک باروک در سده‌ی هفدهم به اوج خود رسید.
- The victorious soldiers flourished their swords over their heads.
- سربازان پیروزمند شمشیرهای خود را بالای سرشان تکان دادند.
- She ran out of the room flourishing a letter.
- درحالی‌که نامه‌ای را در دست تکان می‌داد، از اتاق بیرون دوید.
- He pulled the knife out of his pocket with a flourish.
- با ژست چاقو را از جیبش درآورد.
- His signature is full of flourishes.
- امضای او پر از خط و قوس است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flourish

  1. noun curlicue, decoration
    Synonyms:
    curl embellishment furbelow garnish ornamentation plume quirk spiral sweep twist
  1. verb grow, prosper
    Synonyms:
    amplify arrive augment batten bear fruit be on top of heap bloom blossom boom burgeon come along develop do well expand flower get ahead get on go go great guns hit it big increase live high on hog make out multiply score succeed thrive wax
    Antonyms:
    cease fail hinder languish stunt
  1. verb wave about
    Synonyms:
    brandish display flaunt flutter shake sweep swing swish twirl vaunt wag wield

ارجاع به لغت flourish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flourish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flourish

لغات نزدیک flourish

پیشنهاد بهبود معانی