چین، حاشیه چیندار، چین دادن، چین دوختن روی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She was heavily made and there were all kinds of furbelows hanging around her neck.
او هفت قلم بزک کرده بود و همهجور زلمزیمبو از گردنش آویزان بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «furbelow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/furbelow