آرایش، تزئین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He paid for the embellishment of the church.
او هزینهی زیباسازی کلیسا را پرداخت.
rhyme, similes and other poetic embellishments
قافیه و تشبیه و سایر پیرایههای شعری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «embellishment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/embellishment