آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ اسفند ۱۴۰۳

    Garnish

    ˈɡɑːrnɪʃ ˈɡɑːnɪʃ

    گذشته‌ی ساده:

    garnished

    شکل سوم:

    garnished

    سوم‌شخص مفرد:

    garnishes

    وجه وصفی حال:

    garnishing

    شکل جمع:

    garnishes

    معنی garnish | جمله با garnish

    verb - transitive

    غذا و آشپزی تزیین کردن غذا (با اضافه کردن چیزی دیگر)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    Garnish the salad with cherry tomatoes for a pop of color.

    سالاد را با گوجه‌فرنگی گیلاسی تزیین کنید تا رنگی جذاب به آن بدهید.

    You should garnish the pasta with grated Parmesan cheese.

    شما باید پاستا را با پنیر پارمزان رنده‌شده تزیین کنید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    steak garnished with parsley

    استیکی که با جعفری تزیین شده‌

    verb - transitive

    انگلیسی آمریکایی حقوق توقیف کردن، برداشت کردن، کسر کردن (برداشت پول از حساب شخص بدهکار)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    If you default on your loan, the bank can garnish funds from your account.

    اگر در بازپرداخت وام خود کوتاهی کنید، بانک می‌تواند از حسابتان پول برداشت کند.

    The government has the right to garnish a portion of your salary if you fail to pay your taxes.

    دولت حق دارد بخشی از حقوق شما را درصورت عدم پرداخت مالیات کسر کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The court ruled that a percentage of his income should be garnished to cover child support.

    دادگاه حکم داد که درصدی از درآمد او برای تأمین هزینه‌های فرزندش توقیف شود.

    noun countable uncountable

    دورچین، تزیین، چاشنی (که برای تزیین کردن غذا استفاده می‌شود)

    Lemon slices were used as a garnish for the grilled fish.

    برش‌های لیمو به‌عنوان چاشنی برای ماهی کبابی استفاده شد.

    The plate looked stunning with a colorful vegetable garnish around the steak.

    بشقاب با دورچین رنگارنگی از سبزیجات در اطراف استیک بسیار زیبا به نظر می‌رسید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The restaurant offers beautiful garnishes like edible flowers and microgreens on their dishes.

    این رستوران تزیینات زیبایی مانند گل‌های خوراکی و جوانه‌های گیاهان روی غذاهایش ارائه می‌دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد garnish

    1. noun embellishment, improvement
      Synonyms:
      decoration ornament adornment trim ornamentation enhancement trimming gingerbread tinsel furbelow
      Antonyms:
      plainness decrease divestment
    1. verb embellish, improve
      Synonyms:
      decorate beautify enhance adorn ornament trim deck dress up spruce up fix up grace set off bedeck gussy up
      Antonyms:
      harm hurt strip decrease divest leave plain

    سوال‌های رایج garnish

    گذشته‌ی ساده garnish چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده garnish در زبان انگلیسی garnished است.

    شکل سوم garnish چی میشه؟

    شکل سوم garnish در زبان انگلیسی garnished است.

    شکل جمع garnish چی میشه؟

    شکل جمع garnish در زبان انگلیسی garnishes است.

    وجه وصفی حال garnish چی میشه؟

    وجه وصفی حال garnish در زبان انگلیسی garnishing است.

    سوم‌شخص مفرد garnish چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد garnish در زبان انگلیسی garnishes است.

    ارجاع به لغت garnish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «garnish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garnish

    لغات نزدیک garnish

    • - garni
    • - garnierite
    • - garnish
    • - garnishee
    • - garnishment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.