با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gingerbread

ˈdʒɪndʒərbred ˈdʒɪndʒəbred
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gingerbreads

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    غذا و آشپزی کیک زنجبیلی
    • - The smell of freshly baked gingerbread filled the kitchen.
    • - بوی کیک زنجبیلی تازه‌پخته‌شده آشپزخانه را پر کرده بود.
    • - My grandmother always makes gingerbread for us during the holidays.
    • - مادربزرگم همیشه در تعطیلات برای ما کیک زنجبیلی درست می‌کند.
  • adjective
    قشنگ و کم‌ارزش، تزئینی اضافی
    • - She wore a gingerbread dress to the party.
    • - او برای مهمانی لباس قشنگ و کم‌بهایی پوشیده بود.
    • - The gingerbread house looked cheap and showy with its bright colors and oversized decorations.
    • - خانه‌ی تزئینی اضافی با رنگ‌های روشن و تزئینات زیاد، ارزان و پرزرق‌وبرق به نظر می‌رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت gingerbread

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gingerbread» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gingerbread

لغات نزدیک gingerbread

پیشنهاد بهبود معانی