غذا و آشپزی کیک زنجبیلی، کلوچهی زنجبیلی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی غذا و آشپزی
The smell of freshly baked gingerbread filled the kitchen.
بوی کیک زنجبیلی تازهپختهشده آشپزخانه را پر کرده بود.
My grandmother always makes gingerbread for us during the holidays.
مادربزرگم همیشه در تعطیلات برای ما کیک زنجبیلی درست میکند.
قشنگ و کمارزش، تزئینی اضافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore a gingerbread dress to the party.
او برای مهمانی لباس قشنگ و کمبهایی پوشیده بود.
The gingerbread house looked cheap and showy with its bright colors and oversized decorations.
خانهی تزئینی اضافی با رنگهای روشن و تزئینات زیاد، ارزان و پرزرقوبرق به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gingerbread» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gingerbread