شکل جمع:
adornmentsتزئین، آراستگی، پیراستگی، زیور و پیرایه، زینت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She chose the old picture as an adornment for the shelf.
عکس قدیمی را برای زینت طاقچه انتخاب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adornment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adornment