گذشتهی ساده:
giltشکل سوم:
giltسومشخص مفرد:
gildsزراندودکاری، زراندایی، مطلاکاری، تدهیب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His smile was the gilding that hid his evil heart.
لبخند او ظاهر فریبندهای بود که باطن خبیث او را پنهان میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gilding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gilding