فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gilt

ɡɪlt ɡɪlt

گذشته‌ی ساده:

gilded

شکل سوم:

gilded

سوم‌شخص مفرد:

gilds

وجه وصفی حال:

gilding

شکل جمع:

gilts

صفت تفضیلی:

more gilt

صفت عالی:

most gilt

معنی‌ها

adjective

مطلا، زراندود، طلایی، آب‌طلا‌کاری

noun

انگلیسی بریتانیایی اقتصاد اوراق قرضه (نوعی از سرمایه گذاری ارائه شده توسط دولت که نرخ بهره ثابتی می‌پردازد و کم ریسک)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gilt

  1. adjective gilded
    Synonyms:
    golden shiny gleaming glittering sparkling showy plated overlaid lustrous painted varnished gaudy tinsel tinseled alloyed specious meretricious

ارجاع به لغت gilt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gilt

لغات نزدیک gilt

پیشنهاد بهبود معانی