Showy

    ˈʃoʊi ˈʃəʊi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    خود‌فروش، خوش‌نما، زرق‌وبرق‌دار، خود‌نما، پر‌جلوه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد showy

    1. adjective flamboyant, flashy
      Synonyms:
      flashy gaudy ostentatious loud garish flash splashy jazzy snazzy classy tawdry tinsel sumptuous ornate opulent luxurious swank pretentious pompous dashing resplendent overdone histrionic sensational peacocky screaming meretricious splendiferous tony overwrought
      Antonyms:
      restrained moderate drab dismal gloomy

    ارجاع به لغت showy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «showy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/showy

    لغات نزدیک showy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه