صفت تفضیلی:
classierصفت عالی:
classiestباکلاس، باوقار، عالی، بهروز، شیک، با شخصیت
His flat looks very classy.
آپارتمان او خیلی شیک به نظر میآید.
She wore a classy dress to the gala.
او لباس باکلاسی در مراسم گالا پوشیده بود.
ارشد، درجه یک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They chose a classy font for the wedding invitations.
آنها یک فونت درجهیک را برای دعوت عروسی انتخاب کردند.
Her classy attitude towards criticism set her apart from the rest.
نگرش درجهیکاش نسبت به انتقاد، او را از بقیه متمایز میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «classy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/classy