فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Classy

ˈklæsi ˈklɑːsi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    classier
  • صفت عالی:

    classiest

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    ارشد، درجه یک
    • - His flat looks very classy.
    • - آپارتمان او به نظر خیلی شیک و پیک می‌آید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد classy

  1. adjective stylish, having panache
    Synonyms: chic, dashing, elegant, exclusive, fashionable, high-class, in, in vogue, mod, modish, posh, select, sharp, superior, swank, swanky, tony, uptown
    Antonyms: inelegant, inferior, plain, unstylish

ارجاع به لغت classy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «classy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/classy

لغات نزدیک classy

پیشنهاد بهبود معانی