گذشتهی ساده:
plainedشکل سوم:
plainedسومشخص مفرد:
plainsوجه وصفی حال:
plainingشکل جمع:
plainsصفت تفضیلی:
plainerصفت عالی:
plainestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به انگلیسی ساده، به زبان ساده
صریحاً گفتن، رک بیان کردن
به وضوح نشان دادن با بیان کردن
در یک پاکت ساده
آدم خوش معامله، آدم بیشیله پیله
بدون اشکال، راحت و آسوده
(as) plain as the nose on one's face
آشکار، هویدا
1- به انگلیسی ساده و قابلفهم 2- (عامیانه) رک، صریح
(مردم) ساده و بیتکلف، بیشیلهپیله، بیافاده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plain