فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Plateau

plæˈtoʊ ˈplætəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    plateaued
  • شکل سوم:

    plateaued
  • سوم‌شخص مفرد:

    plateaus
  • وجه وصفی حال:

    plateauing
  • شکل جمع:

    plateaus

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
فلات، زمین مسطح، دشت مرتفع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The Tibetan Plateau is the world's highest and largest plateau.
- فلات تبت بلندترین و بزرگترین فلات جهان است.
- The city is located on a high plateau.
- این شهر بر روی زمینی مرتفع قرار دارد.
- The landscape of the region is dominated by a vast plateau.
- چشم‌انداز منطقه، تحت سلطه‌ی دشتی مرتفع و وسیع است.
- the Iranian plateau
- فلات ایران
noun countable
دوره‌ی ثبات، دوره‌ی رکود، وضعیت ثابت، وضعیت سکون
- The company's sales reached a plateau after years of growth.
- فروش شرکت پس‌از سال‌ها رشد به مرحله‌ی سکون رسید.
- The economy entered a plateau, with no significant growth or decline.
- اقتصاد وارد دوره‌ی رکود شد، بدون رشد یا کاهش قابل توجه.
- The athlete's performance reached a plateau, and he struggled to improve.
- عملکرد ورزشکار به سطح ثابتی رسید و او برای بهتر شدن به سختی افتاد.
verb - intransitive
ثابت شدن، بدون تغییر ماندن، درجا زدن، موقف شدن (از پیشرفت)
- Land prices seem to have reached a plateau.
- ظاهراً قیمت زمین ثابت شده است.
- The number of students enrolled in the course plateaued this year.
- تعداد دانشجویان ثبت‌نام‌کرده در دوره‌ی امسال بدون تغییر ماند.
- Negotiations plateaued, and no progress was made this week.
- مذاکرات متوقف شد و هیچ پیشرفتی در این هفته حاصل نشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد plateau

  1. noun level; flat, often high, land
    Synonyms:
    plain stage table level highland upland tableland mesa elevation

ارجاع به لغت plateau

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plateau» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plateau

لغات نزدیک plateau

پیشنهاد بهبود معانی