آخرین به‌روزرسانی:

Grassland

ˈɡræslænd ˈɡrɑːslænd

معنی

noun

چمنزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grassland

  1. noun meadow
    Synonyms:
    field pasture plain prairie range llano campo pampas savanna veld steppe sward swarth

ارجاع به لغت grassland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grassland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grassland

لغات نزدیک grassland

پیشنهاد بهبود معانی