فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Moor

mʊr mʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    moored
  • شکل سوم:

    moored
  • سوم شخص مفرد:

    moors
  • وجه وصفی حال:

    mooring
  • شکل جمع:

    moors

معنی

  • noun adverb
    زمین بایر، دشت، لنگر انداختن، اهل شمال آفریقا، مسلمان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد moor

  1. verb anchor, fasten securely
    Synonyms: berth, catch, chain, dock, fix, lash, make fast, picket, secure, tether, tie, tie up
    Antonyms: loose, push off, unhitch

ارجاع به لغت moor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moor

لغات نزدیک moor

پیشنهاد بهبود معانی