آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Lash

    læʃ læʃ

    گذشته‌ی ساده:

    lashed

    شکل سوم:

    lashed

    سوم‌شخص مفرد:

    lashes

    وجه وصفی حال:

    lashing

    شکل جمع:

    lashes

    معنی lash | جمله با lash

    noun verb - transitive

    شلاق، تسمه، تازیانه، ضربه، مژگان، شلاق خوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He lashed the horse cruelly.

    او با بی‌رحمی به اسب تازیانه زد.

    They gave him a hundred lashes.

    به او صد ضربه شلاق زدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    My father never used the lash.

    پدرم هرگز شلاق به کار نمی‌برد.

    Newspapers kept lashing him.

    روزنامه‌ها مرتب از او انتقاد می‌کردند.

    I gave him another lash with my tongue.

    یک زخم زبان دیگر به او زدم.

    Julie has long lashes.

    جولی مژه‌های بلند دارد.

    The cat lashed its tail.

    گربه دم خود را شلاقی تکان داد.

    Waves lashed the cliffs.

    موج‌ها به صخره‌ها می‌خوردند.

    He lashed the people into a frenzy of anger.

    مردم را چنان برانگیخت که دیوانه‌وار عصبانی شدند.

    The snake lashed and curled.

    مار تند حرکت کرد و چمبر زد.

    The author lashes out at Fascism.

    نویسنده سخت بر فاشیسم می‌تازد.

    I lashed the suitcases to the top of the bus.

    با طناب چمدانها را به بام اتوبوس بستم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lash

    1. verb beat, whip
      Synonyms:
      hit strike knock pound smack whip batter thrash buffet flagellate flog pummel chastise scourge horsewhip strap hide dash hammer lam whale flay lather baste drum wear out
    1. verb criticize harshly
      Synonyms:
      scold censure attack berate criticize upbraid lambaste bawl out chew out tell off abuse tear into castigate jaw belabor flay tongue-lash ridicule satirize lampoon blister fulminate exprobate baste
      Antonyms:
      praise compliment

    Phrasal verbs

    lash out

    از کوره دررفتن، (به کسی) توپیدن، پریدن، پرخاش کردن، قاطی کردن، عصبانی شدن

    پول هدر دادن، پول حرام کردن

    سوال‌های رایج lash

    گذشته‌ی ساده lash چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده lash در زبان انگلیسی lashed است.

    شکل سوم lash چی میشه؟

    شکل سوم lash در زبان انگلیسی lashed است.

    شکل جمع lash چی میشه؟

    شکل جمع lash در زبان انگلیسی lashes است.

    وجه وصفی حال lash چی میشه؟

    وجه وصفی حال lash در زبان انگلیسی lashing است.

    سوم‌شخص مفرد lash چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد lash در زبان انگلیسی lashes است.

    ارجاع به لغت lash

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lash

    لغات نزدیک lash

    • - laser printer
    • - laserpitium
    • - lash
    • - lash out
    • - lash-up
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.