فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lash-up

ˈlæʃˌʌp ˈlɑːʃˌʌp

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

هر چیز موقتاً سرهم‌بندی‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The chef had to come up with a lash-up dessert after realizing they were out of the necessary ingredients.

سرآشپز پس از اینکه متوجه شد مواد لازم را ندارد، مجبور شد یک دسر سرهم‌بندی‌شده (از چیزهای موجود) تهیه کند.

The team had to quickly create a lash-up solution to fix the broken machinery.

تیم مجبور شد به‌سرعت راه‌حلی موقتی برای تعمیر ماشین‌آلات خراب بیابد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت lash-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lash-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lash-up

لغات نزدیک lash-up

پیشنهاد بهبود معانی