Lam

læm læm
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun Verb - transitive Verb - intransitive Adverb
    (عامیانه) فرار کردن گریختن، فرار، زدن
    • - to lam into somebody
    • - کسی را کتک زدن یا فحش دادن
    • - Let's lam out of here!
    • - بیا از اینجا جیم شویم!
    • - He has been on the lam for two years.
    • - دو سال است که فراری است.
    • - He took it on the lam during a prison riot.
    • - هنگام شورش در زندان زد به چاک.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Idioms

  • on the lam

    در حال فرار (به‌ویژه از دست پلیس)، فراری

  • take it on the lam

    فرار کردن، به چاک زدن

لغات نزدیک lam

پیشنهاد و بهبود معانی