با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Lam

læm læm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb
(عامیانه) فرار کردن گریختن، فرار، زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- to lam into somebody
- کسی را کتک زدن یا فحش دادن
- Let's lam out of here!
- بیا از اینجا جیم شویم!
- He has been on the lam for two years.
- دو سال است که فراری است.
- He took it on the lam during a prison riot.
- هنگام شورش در زندان زد به چاک.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lam

  1. verb To break loose and leave suddenly, as from confinement or from a difficult or threatening situation
    Synonyms: abscond, break out, decamp, escape, flee, fly, get away, run away, absquatulate
  2. noun The act or an instance of escaping, as from confinement or difficulty
    Synonyms: getaway, break, breakout, decampment, escape, escapement, flight
  3. verb Flee; take to one's heels; cut and run
    Synonyms: scat, run, scarper, turn-tail, run away, hightail-it, bunk, head-for-the-hills, take to the woods, escape, fly-the-coop, break-away
  4. verb Give a thrashing to; beat hard
    Synonyms: thrash, thresh, flail

Idioms

  • on the lam

    در حال فرار (به‌ویژه از دست پلیس)، فراری

  • take it on the lam

    فرار کردن، به چاک زدن

ارجاع به لغت lam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lam

لغات نزدیک lam

پیشنهاد بهبود معانی