(عامیانه) فرار کردن گریختن، فرار، زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to lam into somebody
کسی را کتک زدن یا فحش دادن
Let's lam out of here!
بیا از اینجا جیم شویم!
He has been on the lam for two years.
دو سال است که فراری است.
He took it on the lam during a prison riot.
هنگام شورش در زندان زد به چاک.
در حال فرار (بهویژه از دست پلیس)، فراری
فرار کردن، به چاک زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lam