فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Break Out

ˈbreɪkˈaʊt breɪkaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    broke out
  • شکل سوم:

    broken out
  • سوم‌شخص مفرد:

    breaks out
  • وجه وصفی حال:

    breaking out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb B2
شروع شدن، آغاز شدن، به راه افتادن (اتفاقی ناگوار به‌صورت ناگهانی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- When the protests broke out, the government imposed curfews across the country.
- وقتی اعتراضات شروع شد، دولت در سراسر کشور مقررات منع رفت‌وآمد وضع کرد.
- Fighting broke out in the streets after the controversial decision was announced.
- پس‌از اعلام تصمیم جنجالی، در خیابان‌ها درگیری آغاز شد.
phrasal verb
شیوع پیدا کردن، گسترش یافتن، پخش شدن (بیماری مسری)
- A deadly virus broke out in the city, leading to a public health emergency.
- ویروس کشنده‌ای در شهر شیوع پیدا کرد و بحران بهداشتی عمومی ایجاد شد.
- The flu season is here, and it seems that the virus is starting to break out in several regions.
- فصل آنفولانزا شروع شده و به نظر می‌رسد که ویروس در چندین منطقه پخش شده است.
phrasal verb
فرار کردن، گریختن (از زندان)
- He was sentenced to life in prison, but he broke out and disappeared without a trace.
- او به حبس ابد محکوم شد، اما از زندان فرار کرد و بی‌هیچ اثری ناپدید شد.
- The notorious gang broke out of prison with the help of some corrupt guards.
- گروه معروف مجرمان با کمک برخی از نگهبانان فاسد از زندان گریختند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break out

  1. verb happen, emerge
    Synonyms:
    happen occur arise start begin appear emerge spring up set in burst forth erupt explode
  1. verb escape
    Synonyms:
    leave flee escape depart get free break loose bolt abscond bust out burst out

ارجاع به لغت break out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/break-out

لغات نزدیک break out

پیشنهاد بهبود معانی