آخرین به‌روزرسانی:

Bust Out

bʌst aʊt bʌst aʊt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb informal

شروع کردن (ناگهانی)

They decided to bust out their own business.

آن‌ها تصمیم گرفتند کسب‌وکار خود را شروع کنند.

When the music started playing, the crowd couldn't resist and began to bust out their best dance moves.

وقتی موسیقی شروع به پخش کرد، جمعیت نتوانستند مقاومت کنند و شروع به انجام بهترین حرکات رقص خود کردند.

phrasal verb informal

دررفتن، فرار کردن (از زندان)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He managed to bust out of prison by digging a tunnel under the walls.

او با حفر تونلی در زیر دیوارها توانست از زندان فرار کند.

The prisoner was able to bust out of his cell.

زندانی توانست از سلول خود دربرود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت bust out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bust out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bust-out

لغات نزدیک bust out

پیشنهاد بهبود معانی