شروع کردن (ناگهانی)
They decided to bust out their own business.
آنها تصمیم گرفتند کسبوکار خود را شروع کنند.
When the music started playing, the crowd couldn't resist and began to bust out their best dance moves.
وقتی موسیقی شروع به پخش کرد، جمعیت نتوانستند مقاومت کنند و شروع به انجام بهترین حرکات رقص خود کردند.
دررفتن، فرار کردن (از زندان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He managed to bust out of prison by digging a tunnel under the walls.
او با حفر تونلی در زیر دیوارها توانست از زندان فرار کند.
The prisoner was able to bust out of his cell.
زندانی توانست از سلول خود دربرود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bust out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bust-out