با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Bussin'

    ˈbʌsɪn ˈbʌsɪn
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: bussin

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective slang
    عالی، محشر، معرکه، بسیار خوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The DJ at the party was playing bussin' tracks.
    - دی‌جی توی مهمونی آهنگ‌های عالی پخش می‌کرد.
    - The sunset at the beach was bussin.
    - غروب آفتاب در ساحل محشر بود.
    adjective slang
    خیلی خوشمزه، خیلی خوش‌طعم
    - The homemade brownies my friend made were bussin'.
    - براونی‌های خانگی‌ای که دوستم درست کرده بود، خیلی خوشمزه بود.
    - This pizza is bussin!
    - این پیتزا خیلی خوش‌طعم است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت bussin'

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bussin'» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bussin

    لغات نزدیک bussin'

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی