فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Break Out Of

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    فرار کردن
    • - Their attempt to break out of prison was foiled.
    • - تلاش آن‌ها برای فرار از زندان بی‌اثر شد.
    • - She felt the need to break out of her daily routine.
    • - او احساس کرد باید از روال عادی روزانه‌اش فرار کند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت break out of

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break out of» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-out-of

لغات نزدیک break out of

پیشنهاد بهبود معانی