گذشتهی ساده:
scourgedشکل سوم:
scourgedسومشخص مفرد:
scourgesوجه وصفی حال:
scourgingشکل جمع:
scourgesتازیانه، شلاق، بلا، وسیله تنبیه، غضب خداوند، گوشمالی، تازیانه زدن، تنبیه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Tamerlane was the scourge of God.
تیمور لنگ تنبیه الهی بود.
the scourge of war
بلای جنگ
Smallpox scourged rural areas.
آبله نواحی روستایی را بلازده کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scourge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scourge