Scourge

skɜːrdʒ skɜːdʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    scourged
  • شکل سوم:

    scourged
  • سوم‌شخص مفرد:

    scourges
  • وجه وصفی حال:

    scourging
  • شکل جمع:

    scourges

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
تازیانه، شلاق، بلا، وسیله تنبیه، غضب خداوند، گوشمالی، تازیانه زدن، تنبیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Tamerlane was the scourge of God.
- تیمور لنگ تنبیه الهی بود.
- the scourge of war
- بلای جنگ
- Smallpox scourged rural areas.
- آبله نواحی روستایی را بلازده کرده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scourge

  1. noun plague, torment
    Synonyms: affliction, bane, correction, curse, infliction, misfortune, penalty, pest, pestilence, punishment, terror, visitation
    Antonyms: advantage, benefit, blessing, boon, delight, happiness
  2. verb beat, punish, often physically
    Synonyms: afflict, belt, cane, castigate, chastise, curse, discipline, excoriate, flail, flog, harass, hit, horsewhip, lambaste, lash, penalize, plague, scathe, scorch, tan, terrorize, thrash, torment, trounce, wallop, whale, whip
    Antonyms: guard, protect

ارجاع به لغت scourge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scourge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/scourge

لغات نزدیک scourge

پیشنهاد بهبود معانی