تراشیدن، پوست چیزی را کندن، پوست کندن از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her legs were badly excoriated by the acid.
اسید پوست پاهایش را بدجوری برده بود.
I'll excoriate my enemies with this satirical essay!
با این مقالهی طنزآمیز پوست دشمنانم را خواهم کند!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «excoriate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excoriate