گذشتهی ساده:
rebukedشکل سوم:
rebukedسومشخص مفرد:
rebukesوجه وصفی حال:
rebukingگوشمالی، توبیخ کردن، ملامت کردن، ملامت، زخم زبان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
One of the members of parliament rebuked the prime minister.
یکی از نمایندگان مجلس نخستوزیر را سخت سرزنش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rebuke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebuke