آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۴ شهریور ۱۴۰۴

    Tick Off

    tɪk ɔf tɪk ɒf

    گذشته‌ی ساده:

    ticked off

    شکل سوم:

    ticked off

    سوم‌شخص مفرد:

    ticks off

    وجه وصفی حال:

    ticking off

    معنی tick off | جمله با tick off

    phrasal verb informal

    انگلیسی بریتانیایی سرزنش کردن، توبیخ کردن، بازخواست کردن، دعوا کردن، مؤاخذه کردن

    The police officer ticked off the driver for parking in a restricted area.

    افسر پلیس، راننده را به‌خاطر پارک کردن در منطقه‌ی ممنوعه مؤاخذه کرد.

    The manager ticked off the employee for being careless with important documents.

    مدیر، کارمند را به‌خاطر بی‌دقتی در مورد اسناد مهم بازخواست کرد.

    phrasal verb informal

    انگلیسی آمریکایی حرص کسی را درآوردن، عصبانی کردن، کفری کردن، کلافه کردن، به ستوه آوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The neighbor’s dog barking all night ticks the whole street off.

    پارس کردن سگ همسایه درطول شب، همه‌ی اهالی کوچه را به ستوه آورده است.

    She gets ticked off whenever someone interrupts her while she’s studying.

    او هر وقت کسی درس خواندنش را قطع می‌کند، کلافه می‌شود.

    phrasal verb

    انگلیسی بریتانیایی علامت زدن، تیک زدن، خط زدن

    در انگلیسی آمریکایی از check off استفاده می‌شود.

    The manager ticked off each requirement after checking it carefully.

    مدیر پس‌از بررسی دقیق، هر مورد را تیک زد.

    Once you finish the chapter, tick it off so you know where you are.

    وقتی فصل را تمام کردی، آن را علامت بزن تا بدانی کجا هستی.

    phrasal verb

    انگلیسی آمریکایی برشمردن، نام بردن، فهرست کردن، ردیف کردن، ذکر کردن

    He ticked off the reasons why the project had failed.

    او دلایل شکست پروژه را ذکر کرد.

    The lawyer ticked off several points to support his argument.

    وکیل، چند نکته را برای پشتیبانی از استدلالش فهرست کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت tick off

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tick off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tick-off

    لغات نزدیک tick off

    • - tick
    • - tick fever
    • - tick off
    • - tick trefoil
    • - ticker
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.