آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Tick Off

tɪk ɔf tɪk ɒf

گذشته‌ی ساده:

ticked off

شکل سوم:

ticked off

سوم‌شخص مفرد:

ticks off

وجه وصفی حال:

ticking off

معنی tick off | جمله با tick off

phrasal verb informal

انگلیسی بریتانیایی سرزنش کردن، توبیخ کردن، بازخواست کردن، دعوا کردن، مؤاخذه کردن

The police officer ticked off the driver for parking in a restricted area.

افسر پلیس، راننده را به‌خاطر پارک کردن در منطقه‌ی ممنوعه مؤاخذه کرد.

The manager ticked off the employee for being careless with important documents.

مدیر، کارمند را به‌خاطر بی‌دقتی در مورد اسناد مهم بازخواست کرد.

phrasal verb informal

انگلیسی آمریکایی حرص کسی را درآوردن، عصبانی کردن، کفری کردن، کلافه کردن، به ستوه آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The neighbor’s dog barking all night ticks the whole street off.

پارس کردن سگ همسایه درطول شب، همه‌ی اهالی کوچه را به ستوه آورده است.

She gets ticked off whenever someone interrupts her while she’s studying.

او هر وقت کسی درس خواندنش را قطع می‌کند، کلافه می‌شود.

phrasal verb

انگلیسی بریتانیایی علامت زدن، تیک زدن، خط زدن

در انگلیسی آمریکایی از check off استفاده می‌شود.

The manager ticked off each requirement after checking it carefully.

مدیر پس‌از بررسی دقیق، هر مورد را تیک زد.

Once you finish the chapter, tick it off so you know where you are.

وقتی فصل را تمام کردی، آن را علامت بزن تا بدانی کجا هستی.

phrasal verb

انگلیسی آمریکایی برشمردن، نام بردن، فهرست کردن، ردیف کردن، ذکر کردن

He ticked off the reasons why the project had failed.

او دلایل شکست پروژه را ذکر کرد.

The lawyer ticked off several points to support his argument.

وکیل، چند نکته را برای پشتیبانی از استدلالش فهرست کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت tick off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tick off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tick-off

لغات نزدیک tick off

پیشنهاد بهبود معانی