گذشتهی ساده:
giltشکل سوم:
giltسومشخص مفرد:
gildsوجه وصفی حال:
gildingطلاکاری کردن، روکش طلا زدن، زراندود کردن
The statue was gilded to make it look more luxurious.
مجسمه طلاکاری شد تا ظاهرش لوکستر به نظر برسد.
They gilded the edges of the book with a thin layer of gold.
آنها لبههای کتاب را با لایهای نازک از طلا زراندود کردند.
the gilded dome of the shrine in Mashad
گنبد زراندود حرم در مشهد
the gilded world of Hollywood
دنیای پر زرقوبرق هالیوود
ادبی طلایی کردن، درخشان کردن، روشن کردن، نورانی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Golden light gilded the mountains at sunset.
نور طلایی هنگام غروب کوهها را روشن کرد.
The autumn leaves were gilded by the evening sun.
برگهای پاییزی توسط آفتاب عصر، طلایی شدند.
گذشتهی ساده gild در زبان انگلیسی gilt است.
شکل سوم gild در زبان انگلیسی gilt است.
وجه وصفی حال gild در زبان انگلیسی gilding است.
سومشخص مفرد gild در زبان انگلیسی gilds است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gild» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gild