گذشتهی ساده:
giltشکل سوم:
giltسومشخص مفرد:
gildsوجه وصفی حال:
gildingزراندود کردن، مطلا کردن، تذهیب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the gilded dome of the shrine in Mashad
گنبد زراندود حرم در مشهد
the gilded world of Hollywood
دنیای پر زرقوبرق هالیوود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gild» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gild