شکل جمع:
varnishesلاک الکل، لاک الکل زدن به، جلازدن به، جلادادن، لعاب زدن به، دارای ظاهر خوب کردن، صیقلی کردن، جلا، صیقل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
literary varnish
جلای ادبی
The old table has lost its varnish.
میز قدیمی جلای خود را از دست داده است.
to varnish a table
میزی را روغن جلا زدن
I could see my face on the well-varnished hallway floor.
میتوانستم چهرهی خود را روی کف راهرو که خوب جلا داده شده بود، ببینم.
They tried to varnish their daughter's defects.
آنان کوشیدند که عیوب دخترشان را بپوشانند.
nail varnish
لاک ناخن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «varnish» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/varnish