گذشتهی ساده:
decoratedشکل سوم:
decoratedسومشخص مفرد:
decoratesوجه وصفی حال:
decoratingتزیین کردن، آراستن، آذین کردن
They had decorated the streets with flags and flowers.
خیابانها را با پرچم و گل آذین کرده بودند.
to decorate a Christmas tree
درخت کریسمس را آذین کردن
انگلیسی بریتانیایی نونوار کردن، رنگ کردن (رنگآمیزی داخل یا خارج خانه یا کاغذ انداختن روی دیوارهای داخلی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He loves to decorate his home.
دوست دارم خانهاش را نونوار کند.
She hired him to decorate her living room with a modern and chic style.
او را استخدام کرد تا اتاق نشیمنش را با سبکی مدرن و شیک رنگ کند.
مدال دادن به، نشان دادن به، نشان اعطا کردن به (افتخار)
He was decorated for bravery in combat.
به دلیل دلاوری در نبرد به او مدال دادند.
a highly decorated officer
افسر دارای نشان افتخار فراوان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «decorate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/decorate