گذشتهی ساده:
did upشکل سوم:
done upسومشخص مفرد:
does upوجه وصفی حال:
doing upبستن، گره زدن
She did up her hair with a ribbon.
او موی خود را با روبان بست.
Don’t forget to do up your seatbelt before driving.
فراموش نکن کمربند ایمنی خود را قبلاز رانندگی ببندی.
لباس پوشاندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was done up in a suit and tie for the wedding.
او برای عروسی کتوشلوار و کراوات پوشیده بود.
The waitstaff was done up in formal uniforms.
پرسنل رستوران لباسهای رسمی پوشیده بودند.
تزئین کردن، آراستن، زینت دادن
Every year, she does up her home for the holidays.
او هر سال خانهاش را برای تعطیلات تزئین میکند.
The team did up the hall for the wedding reception.
اعضای گروه، تالار را برای مراسم عروسی آراستند.
آماده کردن، مرتب کردن، تمیز کردن، مهیا کردن
I’ll do up the picnic area before our friends come.
من محل پیکنیک را قبلاز آمدن دوستانم آماده میکنم.
He did up his room before the guests arrived.
او اتاقش را قبلاز رسیدن مهمانها مرتب کرد.
بستهبندی کردن، پیچیدن، کنسرو کردن
The shopkeeper did up the goods in brown paper.
مغازهدار، کالاها را در کاغذ قهوهای پیچید.
I spent the afternoon doing up jars of jam.
بعدازظهر را به کنسرو کردن شیشههای مربا گذراندم.
خسته کردن، فرسوده کردن، تمام کردن انرژی کسی، کوفته کردن، تحلیل بردن
The intense training did the athletes up by the end of the day.
تمرین شدید تا پایان روز ورزشکاران را کاملاً خسته کرده بود.
Carrying those heavy boxes did me up.
حمل آن جعبههای سنگین مرا کوفته کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «do up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/do up