آخرین به‌روزرسانی:

Festoon

feˈstuːn feˈstuːn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

هلال گل، گل‌بند، با هلال یا زینت گل آراستن، با گل آراستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The streets were decorated with festoons of flowers.

خیابان‌ها را با حلقه‌های گل آذین کرده بودند.

Morning glories festooned the fence.

گل‌های نیلوفر نرده را آذین‌بندی کرده بودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد festoon

  1. verb decorate
    Synonyms:
    trim adorn garnish deck drape wreath hang

ارجاع به لغت festoon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «festoon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/festoon

لغات نزدیک festoon

پیشنهاد بهبود معانی