با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fix Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    تنظیم کردن، مرتب کردن
  • phrasal verb
    آراستن
  • phrasal verb
    مهیا کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fix up

  1. phrasal verb prepare, beautify
    Synonyms: deck, dress up, furnish, gussy up, primp, provide, rehabilitate, repair, smarten, spiff, spruce up
    Antonyms: corrupt, deface, defile, uglify
  2. phrasal verb Provide (someone) (with something); to furnish
  3. phrasal verb Repair or refurbish

ارجاع به لغت fix up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fix up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fix-up

لغات نزدیک fix up

پیشنهاد بهبود معانی